loading...

روزنامۀ زندگی

یادداشت های کوتاه یک بانو

بازدید : 1216
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 0:38

کامنتی از طرف یکی از خوانندگان محترم وبلاگ قبلیم به دستم رسیده بود با این متن: من‌ی سوالی دارم خوشحال میشم کمکم کنید چرا بیشتر ادمایی ک میبینم واقعا حل مسئله بلد نیستن؟ من توی شبکه سلامت‌ی برنامه درمورد حل مسئله دیده بودم ک ب چ زیبایی مشکل شون رو با بیان کردن مشکل و راه حل‌های مختلف وخوب تونستن مسئله پیش اومده روحل کنن من کمتردیدم ک حتی خودم بتونم‌ی مسئله‌‌‌ای رو به این خوبی تفکیک کنم چجوری میشه حل مسئله رو یاد گرفت یا تقویتش کرد؟

چرا هر ماه خاموش و روشن کردن چند ثانیه‌ای مودم و روتر برای اینترنت و وای‌فای خوب است
بازدید : 453
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 14:38

فرقی نمی‌کند با چه کسی مشورت کنیم روانشناس و مشاور، خانواده، دوستان یا یک روحانی، همه توصیه می‌کنند که برای رضای خدا و رهایی از فشار خشم و کینه‌‌‌ای که بر روح ما سنگینی می‌کند، کسانیکه باعث رنج شما شده اند را ببخشید. ولی آیا اینکار ممکن است؟ روانشناسان معتقدند که هر اتفاقی که برای ما افتاده باشد خواه یک تجربه شیرین یا یک رویداد تلخ، خاطراتی به یاد ماندنی در ذهن ما خواهند نگاشت که هرگز از بین نخواهد رفت یعنی آنها مکانی را در مغز ما اشغال و همانجا جا خوش می‌کنند و اگر برای مدتی فراموش شوند فقط تلنگری کافیست که تمام آنرا با همه جزئیات دوباره به یاد آوریم. اگر بدانیم که بخشش کاریست که ما برای خودمان انجام می‌دهیم نه فرد مقابل شاید راحت تر بتوانیم آن را بپذیریم ولی بیشتر ما از قربانی بودن خودمان لذت می‌بریم و یک نوع اعتیاد به آدرنالین ترشح شده در هنگام خشم و نفرت، پیدا کرده ایم پس دوست نداریم رهایش کنیم. از یک طرف آرامش می‌خواهیم و از طرفی دیگر قادر به بخشیدن نیستیم. گاهی هم بخشیدن برای ما نوعی عقب نشینی و در نهایت شکست از طرف مقابل تلقی شده و بنابراین برای گذشت مقاومت نشان می‌دهیم و فکر می‌کنیم که اینکار نوعی مهر تأیید بر اعمال ناشایست افراد است و این در حالیست که انرژی زیادی را در جهت انباشت و نگهداری خشم و نفرت مان و جلوگیری از التیام زخمهای کهنه و وارسی مرتب آنها به کار می‌بریم و اینکار بیش از اندازه ما را خسته و ناتوان خواهد کرد. اگر این ذخیره انرژی را در راه مطلوبتری آزاد کنیم قدرت زیادی در دست خواهیم داشت. یک راه حل اینست که افکار ناخوشایند و احساسات آزاردهنده را هدایت پذیر و تحت کنترل درآوریم. یعنی بروز و ظهور آنها به اجازه ما باشد. در واقع ما آن احساسات را به گوشه‌‌‌ای از مغز خود هدایت کرده و سعی می‌کنیم بی موقع مزاحم ما نشوند سپس در زمانی که خودمان تعیین کردیم به سراغشان رفته و اجازه می‌دهیم که حرفشان را بزنند آنگاه شروع کنیم به نوشتن آنها. همه آن احساسات منفی را بنویسیم. سختگیرانه خودمان و دیگران مقصر را نقد کنیم. به این ترتیب آنها را از ذهن خارج کرده بر روی کاغذ میآوریم و در کنار خود قرار می‌دهیم. این روش برون ریزی افکار می‌تواند تکرار شود. قرار نیست شما چیزی را فراموش کنید فقط آنها را زیر سلطه خود در می‌آورید. مرحله بعد از برون ریزی عمل جایگزین سازی است. اگر خاطرات نامطلوب بخشی از مغز ما را تصرف کرده اند باید جای آنها را با احساس دیگری عوض کنید. در این فرایند نمی‌خواهید به جنگ خودتان بروید فقط کافیست که با خود بگوئید حس تنفر متعلق به من نیست با اینکار حس محبت خود بخود جانشین تنفر قبلی خواهد شد.

دفاع از دستاوردها و یا کمپاین برای دوام اشغال؟
بازدید : 568
جمعه 22 آبان 1399 زمان : 5:38

در پست قبلی گفتیم که یکی از دلائل شاد نبودن بی هدفی است. بی هدفی باعث می‌شود که مرتب از این شاخه به آن شاخه بپریم بدون اینکه به نتیجه خاصی برسیم. بی هدفی از علت‌های بیکاری ست که معضل جامعه امروز ماست. وقتی برای من و شمائی که در یک رشته خاص به مهارت و دانشی رسیده ایم شغل و حرفه‌‌‌ای پیدا نشود مجبوریم مرتب دنبال یادگیری مهارتهای جدید و بعضا غیر مرتبط با هم باشیم. مطلبی توی ویرگول خواندم از یک مربی بدنسازی که گله کرده بود چرا اینهمه مربی از رشته‌های غیر ورزشی جذب این حرفه می‌شوند و این عدم دانش کافی ممکنست سلامتی کسانی که به آنها و توصیه‌های ورزشی شان اعتماد می‌کنند را به خطر بیاندازد. آقای محترمی‌طی یک پیام تلگرامی‌برای من نوشته بود که هنوز بعد از سی سال زندگی نتوانسته بفهمد که بالاخره وارد چه حرفه و شغلی شود و مرتب کار عوض می‌کند. البته من در این پست فقط سعی می‌کنم علت مسئله را بیان کنم و متأسفانه راهکار مناسب که همان تربیت نیروهای انسانی مطابق با نیاز جامعه می‌باشد در دست من نیست.

توزیع3 هزار بسته نوشت افزار ایرانی بین دانش آموزان نیازمند سرخس
بازدید : 514
پنجشنبه 14 آبان 1399 زمان : 22:37

بازدید : 520
چهارشنبه 6 آبان 1399 زمان : 23:37

جای دوری نمی‌رویم مصداق این مطلب من و شمایی هستیم که با این پدیده بی تفاوت برخورد می‌کنیم و آن را عادی می‌پنداریم و خود نیز گاهی از آن مبرا نیستیم. بد قولی عدم وفای به عهد است در مسیر تلف کردن سرمایه‌های دیگران خواه این سرمایه اموالش باشند یا وقتش و یا حتی احساسش. و اما من تنها یک پیام از انسانهای بد قول دریافت می‌کنم و آن اینست که ایشان من را جدی نمی‌گیرند و ارزشی برایم قائل نیستند و فکر نمی‌کنم توهینی بدتر از این کار وجود داشته باشد. مهم نیست چقدر بهانه‌های منطقی بتراشند اتفاقا هر چه دلیل بیاورند بیشتر زشتی کارشان مشخص می‌شود. گفتن جملاتی مثل اینکه گرفتاری پیش آمد، آنقدر سرم شلوغ بود که یادم رفت و ... این احساس بد را در شما بوجود می‌آورد که شما یک انسان بیکار، بدون مشکل، ساده لوح و احمق هستید. اصلا در بین ما ایرانیها بد قولی نوعی باکلاسی ست مثل خیلی از صفات زشت دیگر. بدانیم که این صفت کاملا آموختنی ست و هیچ انسانی اینگونه به دنیا نمی‌آید.

معرفی و خوانش کتاب به مناسبت سالروز امامت امام مهدی عجل الله در کتابخانه عمومی مرحوم مهندس حسین گران
بازدید : 315
چهارشنبه 6 آبان 1399 زمان : 23:37

نیمۀ تاریک وجود کتابی ست نوشتۀ خانم دبی فورد روانشناس آمریکایی. خانم فورد در سن 57 سالگی در اثر ابتلا به سرطان درگذشت ولی آثار به جا مانده از ایشان همواره مورد توجه علاقه مندان حوزۀ روانشناسی می‌باشد. طلاق معنوی از دیگر کتابهای این بانو می‌باشد که به موضوع مهم اجتماعی می‌پردازد که در خانواده و جامعه کمتر به آن پرداخته می‌شود و می‌تواند سالهای سال خانواده‌‌‌ای را درگیر خود قرار داده و اثرات غیر قابل جبرانی بر روحیه زوج‌ها و فرزندان ایشان بگذارد. البته هنجارهای حاکم بر جامعۀ ایرانی که همواره سعی در بقای یک رابطه به هر طریق ممکن، می‌باشد خود باعث می‌شود این آسیب مهم مورد توجه قرار نگیرد. اینکه یک رابطه به بن بست رسیده را بخواهند پا بر جا نگه دارند در حقیقت ظلم بزرگی ست که در حق بنیان محکم و مقدس خانواده روا می‌گردد. البته یادتان باشد همانطور که تشخیص یک بیماری با پزشک است تشخیص اینکه یک رابطه با مشکل مواجه است یا خیر نیز با مشاور و روانشناس و خبرۀ اینکار می‌باشد چون طلاق خود یک آسیب اجتماعی با عواقب گوناگونی می‌باشد که نباید عجولانه درباره آن تصمیم گرفت.

همین ما آدمهای بدقول
برچسب ها نیمه تاریک وجود ,
بازدید : 346
چهارشنبه 6 آبان 1399 زمان : 23:37

سوالی ست که شاید به فکر خیلی‌ها بیفتد و احساس کنند در مرحله‌‌‌ای هستند که دیگر نیازی به خواندن قصه ندارند اما یک داستان خوب و یک رمان پرداخته شده و هدفمند خیلی بیشتر از کتاب‌های خشک آموزشی می‌تواند در امر یادگیری تأثیر گذار باشد. اصلا اگر می‌خواهید جامعه شناس، فیلسوف یا حتی روانکاو خوبی باشید لازمست رمان بخوانید. داستانهایی مانند رویای شیرین اثر دوریس سلینگ و دنیای سوفی نوشته یوستین گرودر از شما یک جامعه شناس و فیلسوف می‌سازد بی آنکه شما را مجبور به خواندن یک سری مطالب خشک و نامفهوم مولفان کتب مربوط به این رشته‌ها بنماید. یک رمان خوب به زوایای ناپیدای اشخاص، مذاهب و فرهنگهای گوناگون می‌پردازد و اساسا جهت دار است. رمان شما را به درون جامعه و داخل خانه کاراکترهایش می‌برد و کل زندگی آنها را برایتان موشکافی می‌کند و به مثابه یک تحقیق میدانی ست. خواندن اینگونه داستانها حتی اگر با نظر و عقیده شخصی ما هم مخالف باشند باز هم خواندنی هستند. بالآخره دغذغه‌‌‌ای در یک نویسنده وجود داشته که دست به قلم برده و آن را در قالب داستان بیان نموده است و قرار هم نیست که نگرش و باورهای من توسط رمان شکل بگیرد. اگر خواننده زرنگی باشید و آنچه را که نویسنده قصد بیان آن را داشته است دریافت کنید می‌توانید به بسیاری از مسائل فردی و اجتماعی جوامع و انسانها آگاهی پیدا کنید.

همین ما آدمهای بدقول

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی